بررسی چگونگی شیوه های مدیریت و رهبری اثر بخش
هدف این پژوهش بررسی چگونگی شیوههای مدیریت و رهبری اثر بخش معلم در کلاس درس بود. فرض تحقیق در این پژوهش مربوط به چگونگی روشهای تدریس است که ۳ فرضیه اولیه مرتبط با شیوههای سنتی تدریس و۲ فرضیه نهایی در رابطه با شیوههای نوین تدریس است و رابطه آنها با مدیریت و رهبری اثر بخش معلمین در کلاس درس مورد بررسی قرار گرفت.
در این پژوهش برای بررسی میزان تحقیق کارکردهای مدیریت و رهبری اثر بخش معلم در کلاس درس از روش آمار توصیفی استفاده به عمل آمد و پژوهش بر روی کلیه معلمین پایه متوسطه که شامل ۵۲ نفر زن و مرد می شد انجام شد. روش نمونه گیری این جامعه آماری از طریق نمونه گیری در دسترس ۵۲ نفر معلم زن و مرد انتخاب شد که شامل ۳۰ نفر معلم زن و ۲۲ نفر معلم مرد بود. بدین صورت که کلیه جامعه آماری به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته شامل ۲۰ سوال بود که به روش لیکرت تهیه و در اختیار معلمین قرار گرفت.
نتایج این پژوهش بدین صورت بود که در فرضیه اول مبتنی بر چگونگی رهبری و مدیریت اثر بخش معلم در کلاس درس با استفاده از روش سخنرانی رابطه معناداری بین نظر معلمین زن ومرد مشاهده نگردید. همچنین فرضیه دوم مبتنی بر چگونگی رهبری و مدیریت اثر بخش معلم در کلاس درس با استفاده از روش گروهی رابطه معناداری بین نظر معلمین زن و مرد مشاهده نگردید. همچنین در فرضیه سوم مبتنی بر چگونگی رهبری و مدیریت اثر بخش معلم در کلاس با استفاده از روش آزمایشی رابطه معناداری بین نظر معلمین زن و مرد مشاهده نگردید و در دو فرضیه نهایی نیز مبتنی بر چگونگی رهبری و مدیریت اثر بخش معلم در کلاس درس با استفاده از روش آموزش انفرادی و فرضیه پنجم نیز مبتنی بر رهبری و مدیریت اثر بخش معلم در کلاس درس با استفاده از روش حل مساله رابطه معناداری بین نظر معلمین زن ومرد مشاهده نشد.
بنابراین در استفاده معلمین از روش سنتی تدریس و نوین رابطه معناداری مشاهده نمیشود.
جهت دانلود متن کامل پایان نامه بررسی چگونگی شیوه های مدیریت و رهبری اثر بخش کلیک نمایید
ارزشیابی کیفی و بازخوردهای یادگیری – یاددهی
مشکلات ارزشیابی سنتی یا بهتر بگوییم روش اندازهگیری و سنجش موجود با جو نمرهگرایی و پاسخمداری و حافظهسنجی موجود در مدارس که فراگیران اسیر چنبرهی «داده» و «ستانده» یا «محرک و پاسخ» یا امتحانهای مکررند که سلامت روانی و جسمی آنان را تهدید میکند.
از سوی دیگر نارضایتی از نظام ارزشیابی موجود در محافل تربیتی و نیازهای جامعه و زندگی و پیشنهاد سازمانهای آموزش جهانی مانند یونسکو طلب میکرد که دیگر به ارزشیابی به دیدهی پایان آموزش نگاه نکنیم و از نمره دادن به عنوان طبقهبندی، مقایسه تفکیک برای ارتقا استفاده نکنیم؛ بلکه از آن به عنوان جز جدانشدنی فرایند یادگیری و اصلاح نارسیهاییها، بدفهمیهای یادگیری آنان و اصلاح نارساییهای روش آموزشی معلمان، محتوای آموزش، روشهای سنجش و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی به روش کیفی و تحلیل نتایج آن برای کل نظام آموزش و پرورش بهره بگیریم. بازخورد در ارزشیابی توصیفی به ما کمک میکند تا نتایج اعمال و رفتارمان را بفهمیم، گرفتن بازخورد بخشی از فرایند یادگیری است و در شناخت تواناییهای هر فرد برای افزایش اعتماد به نفس و شناخت نارساییها برای اصلاح یا تغییر رفتار کمک میکند. لذا به دلیل اهمیت بازخورد در ارزشیابی کیفی شناخت بیشتر آن و راههای دسترسی به آن، انواع و تأثیر آن در یادگیری بهتر و بیشتر و … در این مقاله بدان پرداخته خواهد شد.
در خصوص مفهوم ارزشیابی توافق و نظر کاملی وجود ندارد و هر کدام از متخصصان و صاحبنظران این قلمرو، از دیدگاه خاصی ارزشیابی را تعریف کردهاند که از مهمترین آنها میتوان به نمونههای زیر اشاره کرد. (حسنی و احمدی ۸۴)
۱- ارزشیابی به مثابه بررسی میزان حصول به هدفها.
۲- ارزشیابی به عنوان فرایند جمعآوری اطلاعات برای تصمیمگیری.
۳- ارزشیابی به مثابه سنجش یا داوری دربارهی «شایستگی» و «ارزش».
چیزی : ارزشیابی فعالیتی است که مشتمل بر «توصیف» و «قضاوت» است. به هر حال به نظر میرسد تعریف ارزشیابی به مثابه سنجش یادآوری دربارهی شایستگی و ارزش موضوعات، در سالهای اخیر طرفداران زیادی پیدا کرده است.
جهت دانلود متن کامل مقاله ارزشیابی کیفی و بازخوردهای یادگیری – یاددهی کلیک نمایید
بررسی رابطه بین روش شاگرد محور و رشد و پرورش خلاقیت دانشاموزان
نظامهای آموزشی و فعالیتهای حاکم بر آن ، با توجه به پیشرفت جوامع ،همواره دستخوش تغییر وتحول است و تحول آموزشی ، خود معلول تحول اجتماعی وتحول علوم و تکنولوژی است زیرا در یک جامعه ساده ،نیازها ساده و روش ارضای نیازها نیز ساده است .
در چنین جوامعی دایرهی آموختنیها گاهی آنچنان محدودند که هر کسی میتواند ادعا کند و بگوید :« هر آنچه آموختنی است فرا گرفتم .» ولی در جوامع پیچیده و پیشرفته ، سرعت تحول نظامهای آموزشی آنچنان سریع است که هر چند سال یکبار ، در ساختار نظام آموزشی دگرگونی کلی ایجاد میشود ، و این تحول به حدی است که گاهی کسانی سخن از جامعه بیمدرسه به میان میآورند . بهترین دلیل در دنیای امروز ، با توجه به پیشرفت سریع علوم وتکنولوژی ، نه میتوان به تمام دانش موجود دست یافت ، و نه میتوان هر متخصصی را با هر خصوصیتی به کار تدریس و معلمی وا داشت .
با پیشرفت علوم و فنون و پیچیده شدن جوامع،نیازهای فردی و اجتماعی نیز پیچیده میشوند . ارضای نیازهای پیچیده نیز درجای خود ، احتیاج به علوم و فنون پیچیده دارد . کسب علوم و فنون پیچیده در سایهی روشهای آموزشی پیچیده امکان پذیر است . به این جهت وظیفه و مسئولیت معلم امروز نسبت به گذشته سنگینتر و پیچیدهتر شده است دیگر نمیتوان با روشهای سنتی ، جامعه و افراد آنرا به سوی یک تحول پیچیده و پیشرفته سوق داد .
در دنیای پیچیده هیچکس بی نیاز از تعلیم و تربیت نیست . امروز فعالیت در مدرسه وآموختن ود بخش عظیمی از زندگی انسانها شده است ،دیگر نمیتوان با طرز تلقی گذشته ، به شاگرد و تربیت او نگریست آنهایی که با روشهای سنتی آموزش دیدهاند میدانند که چگونه نشستن سر کلاس،گوش دادن به صدای یکنواخت معلم ، از بر کردن بدون فهم مطالب درسی ، دلهره واضطراب ناشی از امتحان ، و سرزنش معلمان و والدین چگونه موجب نفرت وگریز دانشآموزان از کلاس درس و محیط آموزشی میگردید .
اولین گام برای موفقیت در کار معلمی ، ایمان به رسالت معلم و عشق ورزیدن به شاگردان است . اگر معلمان به انسانهایی که ماهها و سالها با آنها سروکار دارند علاقمند نباشند و نتوانند ارتباط سالم با آنها برقرار کنند چگونه ممکن است بر آنها تاثیر بگذارند و موجب تغییر و تحول آنان شوند .
جهت دانلود متن کامل مقاله بررسی رابطه بین روش شاگرد محور و رشد و پرورش خلاقیت دانشاموزان کلیک نمایید