جرم و ترس از جرم از دغدغههای رایج در جوامع مختلف است.
جز معدودی
از کشورهای اسلامی که به تبعیت از سیستم جنایی اسلام توجه قابل توجهی به
تدابیر متنوع پیشگیرانه داشتهاند، در سایر ملل، این تدابیر صبغه واکنشی و
سرکوبگرانه داشته و به شکل مجازات ظاهر و از طریق سیستم عدالت کیفری اعمال
میشده است.
لذا لازم و ضروری است که قبل، حین و بعد از ساخت این گونه اماکن از نظرات کارشناسان امنیتی در راستای پیشگیری از وقوع جرم استفاده بهینه گردد.
همچنین
توجه به ارتباط بین محیطهای تجاری و ساختار شهرها و افزایش ایمنی آن
از طریق بهبود در طراحی محیط، مقولهای است که در بسیاری از کشورها توجه
لازم به آن نشده است.
با طراحی فیزیکی مناسب میتوان حداکثر بهره را جهت
افزایش امنیت فضاهای تجاری برده و زمینه فعالیت بهینه افراد در این
محیطها را فراهم نمود.
پیشگیری در لغت به معنای جلوگیری، دفع و جلو مرض را گرفتن میباشد.
پیشگیری از وقوع جرم در دو مبحث جزای عمومی و جرمشناسی به صورت متفاوت بررسی میشود.
در
جرم شناسی پیشگیری از وقوع جرم را میتوان در هر وضعیتی که از وقوع جرم
جلوگیری میشود بحث کرد؛ مثل ایجاد محیط امن برای فرزندان، ایجاد آموزش و
پرورش و.
..، اما حقوق جزای عمومی، پیشگیری از وقوع جرم را در بحث اهداف
اعمال مجازاتها و اقدامات تامینی بررسی میکند؛ به این معنا که یکی از
اهدافی که با اجرای مجازاتها و اقدامات تامینی دنبال میشود، پیشگیری از
وقوع بزه میباشد.
پیشگیری از جرم یکی از جلوههای سیاست داخلی است که
ارتباط تنگاتنگی با نظام سیاسی حاکم بر جوامع بشری دارد واز مولفههای
موثر ومهم در ایجاد جامعه امن است.
برای دسترسی به امنیت در جامعه،شناخت
فرایندهای اجتماعی ناهمگون وسرانجام،جلوگیری از رشد این فرایندها از طریق
تدوین واجرای برنامه پیشگیری ضروری است.
امروزه در نظامهای پیشرفته،تدوین برنامه پیشگیری از جرم از اهمیت زیادی برخوردار است.
به
موجب بند١۵ اصل ١۵۶ قانون اساسی ایران«پیشگیری از جرم به عهده قوه قضاییه
است»بنابراین شایسته است قوه قضاییه باتشکیل تهادی ضمن دعوت از صاحب نظران
وانجام مطالعات دقیق وهمه جانبه برای شناخت عوامل جرم زا وراهکارهای
پیشگیری از جرم،اقدامات اجرایی را مدیریت نماید.
منبع : پیشگیری از جرائم
در واقع بیشتر سازمانها نمیمیرند، آنها تجدید ساختار میشوند، گاهی به
ادغام با دیگر سازمانها روی میآورند، یا کلا به حوزه فعالیت جدیدی وارد
میشوند و یا در قالب سازمان دیگری شکل میگیرند و این خود تشخیص معادله
بقا را دشوار میسازد.
بعلاوه ساده لوحانه است که چنین فرض کنیم سازمانهایی که اثر بخش نیستند بدنبال بقا نیستند.
یا فرض نماییم سازمانهایی که اثر بخش هستند عمدا در پی بقا نیستند.
تعداد
معدودی از تحقیقات صورت گرفته پیرامون اثر بخشی از معیارهای چند گانه
استفاده کردهاند و خود معیارها نیز از مقیاسهای عمومی نظیر کیفیت، روحیه و
معیارهای تخصصی نظیر نرخهای حوادث و میزان غیبت در کار تشکیل شدهاند و
این امر باعث گردیده که اثر بخشی برای افراد مختلف معانی مختلفی پیدا کند.
محققانی
که از معیارهای چند گانه استفاده کردهاند به این مهم پی بردهاند که
چون سازمانها ممکن است براساس عوامل مختلف و مستقل از هم اثر بخش یا غیر
اثر بخش باشند، لذا نمیتوان برای اثر بخشی تعریف واحد وعملیاتی ارایه داد.
این باور که اثر بخشی به تعریف در نمیآید بطور وسیعی مورد قبول واقع گردیده است.
بهعبارت دیگر اندازهای است که یک سازمانبه اهدافش تحقق میبخشدمدلهای مختلفی برای بررسی میزان اثربخشی سازمانی ایجاد شدهاند.
در سازمانهای تجاری برای سنجش اثربخشی سازمان از روش مبتنی بر تامین هدف یا نیل به هدف استفاده میشود؛ زیرا میتوان هدفهای تولیدی شرکت را بهآسانی اندازهگیری کرد.
معمولا سازمانها عملکرد خود را برحسب سودآوری، رشد، سهم بازار و بازده سرمایهگذاری اندازهگیری میکنند.
منبع : اثربخشی سازمانی
معیار و محک هر برنامه آموزش سواد رسانه ای،
مواجهه انتقادی دانش آموزان در استفاده و فهم شخص خودشان از رسانه است،
تا بتوانند اطلاعات دریافتی از رسانههای مختلف را رمزگشایی کرده و
توانایی داوری مستقل خود درباره محتوای رسانهها را ارتقا بخشند.
آموزشهای
مبتنی بر رایانه، اینترنت و آموزشهای مبتنی بر وب پارادایم-های جدید و
محصول فناوری اطلاعات هستند که بشریت را به سمت نوعی انقلاب بزرگ آموزشی
سوق میدهند.
به این ترتیب آموزش الکترونیکی، مهمترین عامل جهش علمی و فرهنگی محسوب میشود.
به
عبارت دیگر آموزش مجازی کلید گذر نیروی انسانی به جامعه اطلاعاتی است و
گذر به جامعه اطلاعاتی با نرخ سواد رسانه ای، به مفهوم توانایی خواندن و
نوشتن و میزان بهره گیری از سامانههای اطلاعاتی و ارتباطی، رابطه مستقیم
دارد.
یکی از راههای دستیابی و پرورش مهارتهای تفکر انتقادی در یادگیرندگان افزایش سطوح سواد رسانهای است.
هدف این پژوهش، بررسی تاثیر سواد رسانهای بر تفکر انتقادی است.
روش پزوهش حاضر، تحلیلی- اسنادی است.
بدین
ترتیب با مطالعه ادبیات موضوع و تحقیقات انجام شده، ابتدا به بیان مفهوم
سواد رسانهای و تفکرانتقادی و مولفهها و ضرورت آموزش هر یک از آنها
پرداخته شده و سپس نقش سواد رسانهای در تقویت تفکرانتقادی مورد بررسی قرار
گرفته است.
یافتههای تحقیق نشان میدهد که سواد رسانهای با تاثیر
گذاری بر مولفههای مختلف تفکر انتقادی، میتواند موجب بهبود این نوع
تفکر گرددبا ورود به قرن بیست و یکم و ظهور جامعه دانایی محور، مفهوم سواد
تغییر پیدا کرده است.
سواد، دیگر همان معنی سنتی توانایی خواندن و
نوشتن را ندارد، بلکه مفهوم سواد در معنای جدید خود شامل سواد دیجیتالی،
سواد اطلاعاتی و سواد رسانهای است.
با توجه به اینکه در عصر حاضر، شکل و سطح سواد تغییر کرده است؛ همه افراد جامعه نیاز به سوادآموزی در معنای جدید آن دارند.
در
عصر کنونی کسی که خواندن و نوشتن میداند و حتی تحصیلات دانشگاهی دارد،
ولی به عنوان مثال نحوه استفاده از اینترنت و جستجو در آن را نمیداند، یا
توان درک پیامهای رسانهای را ندارد، باسواد تلقی نمیشود.
منبع : آموزش تفکر انتقادی در رسانه
در قلمرو آموزش، نیازسنجی
به عنوان یکی از مولفههای اساسی و ضروری فرآیند برنامه ریزی در نظر
گرفته میشود و هر جا که مساله تدوین طرحها و اتخاذ مجموعهای از تدابیر
آموزشی مطرح باشد، از نیازسنجی بهطور مکرر یاد میشود.
به بیانی دیگر، وجود و تشخیص نیازهای آموزشی کارکنان گامی اساسی در طراحی برنامههای آموزشی سازمانها میباشد.
شناخت و تحلیل اثربخش نیازهای آموزشی، پیشنیاز یک سیستم آموزشی موفق است.
اولین و اساسیترین گام در تدوین و اجرای برنامه آموزشی، اجرای صحیح و مبتنی بر واقعیت فرایند نیازسنجی است.
در
قلمرو آموزش، نیازسنجی به عنوان یکی از مولفههای اساسی و ضروری فرایند
برنامه ریزی در نظر گرفته میشود و هر کجا که مسیله تدوین طرحها و اتخاذ
مجموعهای از تدابیر آموزشی مطرح باش د، از نیازسنجی بهطور مکرر یاد میشود
و مبنای منطقی هر برنامه وجود نیاز یا مجموعهای از نیازهاست.
نیازسنجی در واقع فرایند جمع آوری و تحلیل اطلاعات است که براساس آن نیازهای افراد، گروهها، سازمانها و جوامع مورد شناسایی قرار میگیرد.
معمولا هر برنامه آموزشی و درسی برای ایجاد تحول و تغییر در وضعیت موجود، طراحی و اجرا م یشود.
از این رو گام آغازین در فرایند برنامه ریزی، شناسایی هدفها یا نقاط مطلوب است.
هدفها عموما ریشه در نیازها دارند.
شناخت و تحلیل اثربخش نیازهای آموزشی، پیش نیاز یک سیستم آموزشی موفق است.
تعیین هدف اساسیترین مسیله است و هیچ چیز به اندازهی تعیین هدف در نیازسنجی مهم نیست.
تعیین
هدف بدین معنا است که نقطهی مطلوب و آرمان پژوهش کاملا تعریف شود تا
سلسله عملیات برنامهریزی شدهای که قرار است در فرایند گردآوری، سازماندهی
و تحلیل اطلاعات انجام گیرد، معنیدار و توجیهپذیر باشد.
این مهم، از هرگونه سر در گمی و بیراهه رفتن پژوهشگران و آشفتگی عملیات جلوگیری میکند.
منبع : نیاز سنجی